10 اصطلاح که زیاد در زبان آلمانی مورد استفاده قرار میگیرد:
Alles klar?
Alles klar!
ترجمه: یکی از کاربردهای این اصطلاح زمانیست که مثلاً مطلبی را برای کسی توضیح میدهیم و سپس میخواهیم مطمئن شویم که مخاطب، مطلب را فهمیده یا نه، این اصطلاح را با لحن سؤالی به کار میبریم. و یا برعکس این: فردی، مطلبی را برای ما توضیح میدهد و ما برای اینکه نشان دهیم آن مطلب را فهمیدهایم این اصطلاح را به کار میبریم.
Geht in Ordnung.
ترجمه: بهترین معادل برای این اصطلاح در فارسی: «به روی چشم» هست. یعنی شما کاری را که از شما خواسته شده را انجام خواهید داد.
Kein Problem.
ترجمه: «مشکلی نیست» … تقریباً مانند اصطلاح geht in ordnung استفاده میشود و برای بیان اینکه شما کاری را انجام خواهید داد استفاده می شود. همچنین زمانی که تغییری در برنامه ایجاد شود نیز، میتوانیم برای بیان موافقت خود از این اصطلاح استفاده کنیم.
Guten Appetit!
ترجمه: معادل فارسی این اصطلاح، همان «نوش جان» هست. زمانی که شروع به خوردن غذا می کنیم، به مهمانها و یا افرادی که همراه با ما هستند، این اصطلاح را میگوییم. جالب اینجاست که زبان انگلیسی این اصطلاح را در خود ندارد و از اصطلاحی فرانسوی استفاده میکند. (اشتباه برداشت نکنید، این اصطلاح به معنی نظر دادن در مورد اشتهای یک نفر نیست...)
Deine Sorgen möchte ich haben!
ترجمه: از این اصطلاح بیشتر به حالت شوخی استفاده میشود. برای دست پایین گرفتن مشکلات یکنفر. مثلاً دوست شما مشکلی دارد و در نظر شما این مشکل چندان بزرگ نیست. در این حالت شما میتوانید این اصطلاح را خطاب به دوست خود به کار ببرید. معنی فارسی تقریباً میشود: “کاش من مشکل تو را داشتم!”
Das darf doch wohl nicht wahr sein!
ترجمه: “باورنکردنی هست...” یا میتوان اینگونه ترجمه کرد: “امکان نداره درست باشه... باورکردنی نیست...”
Mir reicht’s!
ترجمه: شاید بهترین ترجمه برای این اصطلاح: “از نظر من کافی هست...” یا: “من به اندازه کافی کشیده ام...” یا: «به اندازه کافی داشته ام»
Wie schön!
ترجمه: “چقدر زیبا...”
Genau.
ترجمه: “دقیقا...”
Stimmt’s?
ترجمه: «درسته نیست؟» یا «درست هست؟» به عنوان مثال: «ماست سفید هست، درست نمیگم؟» و اصولاً با Stimmt جواب می دهند، یعنی صحیح هست.