سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آموزش زبان آلمانی



خرید کتابهای آموزش زبان آلمانی
برای اطلاعات بیشتر کلیک کنید

آموزش زبان آلمانی
macromediaxtemplates for Your weblogList of Iranian Top weblogspersian Blogpersian Yahoo

نویسنده: رضا شنبه 91 مرداد 7   ساعت 7:52 عصر

با درود

باور کنید وقت نمیشه برای نوشتن. تا حالا فکر کردید، شیش سیخ جیگر سیخی شیش هزار و یا کشتم شپش شپش کش شش پا را به آلمانی یا انگلیسی چی می شه؟

انگلیسی را که نمیدونم، ولی یک مورد در مورد آلمانی پیدا کردم:

Zehn Ziegen zogen zehn Zentner Zucker zum Zoo

در آلمانی به این جملات میگن:

Zungenbrecher

چند تا دیگه هم هست، کسی میتونه معنی کنه؟ خیلی راحته...

Amerikaner kamen nach Kamenz um Carmen zu umarmen

Brautkleid bleibt Brautkleid und Blaukraut bleibt Blaukraut

Ein krummer Krebs kroch über eine krumme Schraube

Mama mag morgens meistens Milch mit Marmelade mampfen

Potsdammer Boxclub boxt der Potsdammer Postbusboss

Esel essen Nesseln nicht. Nesseln essen Esel nicht

Testtexte texten Testtexter, Testtexter texten Testtexte

همچنان در حال طراحی یک سایت (نه چندان حرفه ای) برای آموزش زبان آلمانی هستم که بتونم فایل های صوتی و pdf را اونجا قرار بدم.

همچنان به وبلاگ سر بزنید و در خبرنامه عضو بشید.

امیدوارم بتونم زود به زود آپدیت کنم.

با سپاس


نظرات شما ()




نویسنده: رضا دوشنبه 90 اسفند 8   ساعت 11:58 صبح

با درود

 


Iranischer Film "Nader und Simin" gewinnt

Erstmals geht ein Oscar an einen iranischen Film. Die Produktion von Regisseur Asghar Farhadi: "Nader und Simin - Eine Trennung" wurde mit dem Oscar als bester nicht-englischsprachiger Film ausgezeichnet. Der Streifen schildert eine dramatische Scheidung.

 

افتخاری دیگر برای ایران، سینمای ایران و اصغر فرهادی. تبریک به همه...

صبح امروز برای اولین بار در چند سال گذشته، مراسم اسکار را با دلهره و هیجان زیاد دیدم و لحظه اعلام برنده شدن اصغر فرهادی مثل میلیون ها نفر دیگه خیلی خوشحال شدم. منتظر بودم که شاید جایزه بهترین فیلم نامه را هم ببریم که نشد. (البته از قبل معلوم بود این جایزه به وودی الن خواهد رسید، چون تا حالا اسکار نبرده بود و دیگه داشت دیر میشد. هرچند وودی الن اسکار را قبول نداره...)

امشب برنامه 90 را از دست ندید، چون عادل برای اولین بار در تلویزیون ملی تبریک میگه و برنامه هفت جمعه شب هم در این مورد صحبت میکنه.

ببخشید که دوباره در مورد چیزی به غیر از زبان آلمانی نوشتم.

 

 

 


نظرات شما ()




نویسنده: رضا پنج شنبه 90 بهمن 13   ساعت 9:21 عصر

با مفعول Akk:

aufräumen: Ich muss mein Zimmer aufräumen.
bekommen: Martin hat einen Studienplatz in Medizin bekommen.
bestellen: Sie hat das Buch im Internet bestellt.
brauchen: Die Kinder brauchen neue Schuhe.
essen: Ich esse einen Apfel.
hören: Ich höre eine CD von Michael Jackson.
kaufen: Wir kaufen einen neuen Teppich.
lesen: Der Student liest ein Buch.
nehmen: Mein Großvater nimmt seine Medikamente regelmäßig.
reparieren: Der Mechaniker kann das Auto nicht mehr reparieren.
suchen: Eine ältere Dame sucht einen Mann.
trinken: Anna trinkt einen Orangensaft.
vergessen: Monika hat den Termin vergessen.
verlieren: Ich habe meinen Schlüssel verloren.
verstehen: Ich kann dich nicht verstehen.

با مفعول Dat  و Akk:

bringen: Der Postbote bringt mir das Paket von meinen Eltern.
empfehlen: Ich kann dir ein gutes Hotel empfehlen.
erklären: Der Lehrer erklärt den Schülern die deutsche Grammatik.
erzählen: Der Großvater erzählt den Enkeln eine Geschichte.
geben: Die Mutter gibt dem Baby die Flasche.
leihen: Mein Freund leiht mir sein Fahrrad.
sagen: Ich habe ihm meine Meinung gesagt.
schenken: Mein Bruder schenkt meiner Schwester ein Buch zum Geburtstag.
schicken: Meine Mutter schickt meinem Bruder ein Paket mit Lebensmitteln.
schreiben: Ich schreibe meiner Mutter einen Brief.
stehlen: Jemand hat mir meinen Computer gestohlen.
tragen: Er trägt ihr den Koffer.
verbieten: Der Vater verbietet den Kindern das Rauchen.
wünschen: Er wünscht seiner Freundin eine gute Reise.
zeigen: Ich zeige meinen Freunden die Stadt.

مفعول Akk و Praeposition:

bitten um: Darf ich dich um einen Rat bitten?
einladen zu: Thomas hat dich zu seinem Geburtstag eingeladen.
fragen nach: Die Touristen fragen einen Passanten nach dem Weg.
informieren über: Die Presse informierte die Öffentlichkeit über den Skandal.
schreiben an: Ich schreibe einen Brief an meine Eltern.
stören bei: Mein kleiner Bruder stört mich immer beim Lernen.
überreden zu: Meine Freundin hat mich zu einem Kinobesuch überredet.
verkaufen an: Der Konzern hat die Firma an einen Investor verkauft.
vorbereiten auf: Der Lehrer bereitet die Schüler auf die Prüfung vor.
zahlen an: Der Täter muss seine Strafe an eine gemeinnützige Organisation zahlen.

دو مفعول Akk در یک جمله: (بسیار مهم)

heißen: Sie hat ihn einen Betrüger geheißen.
nennen: Sie hat ihn einen Dummkopf genannt.

مفعول Akk و Gen:

anklagen: Man klagt ihn des Betrugs an.
beschuldigen: Man beschuldigt ihn der Steuerhinterziehung.
verdächtigen: Man verdächtigt ihn des Mordes.


نظرات شما ()




نویسنده: رضا پنج شنبه 90 بهمن 13   ساعت 9:16 عصر

 

با درود

این مطلب بسیار ساده هست، سی تا فعل مهم به همراه جمله و مثال:

سی تا از فعل هایی که مفعول آنها Dat هست:

fehlen: Meine Familie fehlt mir.
gefallen: Der Pullover gefällt mir sehr gut.
gehören: Das teure Auto gehört meinem Nachbarn.
glauben: Die Frau glaubt ihrem Mann nicht.
passen: Meine Hose passt mir nicht mehr.
passieren: Mir ist ein kleiner Unfall passiert.
schaden: Rauchen schadet der Gesundheit.
schmecken: Gemüse schmeckt vielen kleinen Kindern nicht.
vertrauen: Der Chef vertraut dem neuen Mitarbeiter nicht. 
weh tun: Nach der Arbeit tun mir alle Knochen weh.

مفعول Dat + Akk

bringen: Der Postbote bringt mir das Paket von meinen Eltern.
empfehlen: Ich kann dir ein gutes Hotel empfehlen.
erklären: Der Lehrer erklärt den Schülern die deutsche Grammatik.
erzählen: Der Großvater erzählt den Enkeln eine Geschichte.
geben: Die Mutter gibt dem Baby die Flasche.
leihen: Mein Freund leiht mir sein Fahrrad.
sagen: Ich habe ihm meine Meinung gesagt.
schenken: Mein Bruder schenkt meiner Schwester ein Buch zum Geburtstag.
schicken: Meine Mutter schickt meinem Bruder ein Paket mit Lebensmitteln.
schreiben: Ich schreibe meiner Mutter einen Brief.
stehlen: Jemand hat mir meinen Computer gestohlen.
tragen: Er trägt ihr den Koffer.
verbieten: Der Vater verbietet den Kindern das Rauchen.
wünschen: Er wünscht seiner Freundin eine gute Reise.
zeigen: Ich zeige meinen Freunden die Stadt.

مفعول Dat به همراه Präposition

danken für: Ich danke dir für das Geschenk.
erzählen von: Der Großvater erzählt den Kindern vom Krieg.
gratulieren zu: Wir gratulieren dir zum Geburtstag.
helfen bei: Meine Tante hilft meiner Schwester bei den Hausaufgaben.
raten zu: Der Vater rät seinem Sohn zu einer Ausbildung.

مطلب بعدی لیست سی فعل مهم با مفعول Akk...

 


نظرات شما ()




نویسنده: رضا پنج شنبه 90 آبان 26   ساعت 1:42 عصر

از چند ماه پیش قسمت جدیدی در سایت آلمانی DW اضافه شده به عنوان "چهره های آلمان" یا "آلمان را از طریق کسانی که در آن زندگی می کنند بشناسید".

این بخش با افراد مختلف در شغلهای مختلف مصاحبه می کند و زندگی آنها را شرح می دهد.

تصمیم گرفتم چند تا از این زندگی نامه ها (مصاحبه ها) را ترجمه کنم.

چون قصد من از این ترجمه ها آموزش زبان آلمانی هست، مجبور هستم که جملات را به ترتیب ترجمه کنم و تقریبا کلمه به کلمه.(برای درک بهتر زبان آموزان)

Gesichter Deutschlands

زن رفتگر: سوزان یوسفی

سوزان یوسفی، چهل ساله. او در شهر دوسلدورف به عنوان رفتگر (کلفت) کار میکند. بیست ساعت در هفته با درآمدی در حدود پانصد یورو در ماه. خانواده او از کمکهای دولتی نیز استفاده میکنند. با این وجود او کار خود را دوست دارد.

او که تمیزکاری را یادگرفته، در شهر دوسلدورف کار می کند. کار او بعد از ظهر شروع میشود، زمانی که شهروندان دیگر به فکر تعطیلی هستند. اما قبل از ظهر نیز برای او دقیق برنامه ریزی شده است: بچه ها را به مدرسه رساندن، خرید کردن، پختن و تمیزکردن خانه. سوزان می گوید: "خوشبختانه فرزندانم هنگامی که از مدرسه به خانه باز می گردند به من کمک می کنند. آنها در خانه داری، زیاد به من کمک می کنند." 

در سن دوسالگی او از مقدونیه به آلمان آمده است. پدر مادر او به عنوان "کارگر مهمان"* از خارج به آلمان آمده اند. او می گوید: " نمیتوانم از آن زمان چیزی را به خاطر بیاورم. مقدونیه برای من فقد یک مقصد گردشگری هست. زیرا در گذشته برای تعطیلات با پدر مادرم به آنجا می رفتیم."

رفتگری به عنوان شغل رویایی

او برای کار آماده می شود و با چشمانی درخشان (با غرور) می گوید که او چقد کارش را دوست دارد: "برای خیلی ها کلفتی به عنوان شغل اصلی قابل پذیرش نیست. نظر من چیز دیگریست. این کار باعث شادی من می شود." او اضافه می کند:" هرچند همیشه تنها کار می کنم، اما همیشه این فرصت را دارم که با افراد مهربانی در ادارات صحبت کنم."

در اداره ... شهر دوسلدورف سوزان چرخ دستی اش را در انبار آماده می کند: کیسه آشغال، وسایل تمیزکننده، دستمال. به نظر او :" آماده سازی قبل از شروع کار خیلی مهم هست. زیرا باعث می شود که در وقت صرفه جویی شود و مجبور نیستم که دائم به انباری برای برداشتن چیزی برگردم."

ابتدا او دفتر به دفتر کاغذهای کهنه را جمع می کند.  در هرگوشه ای با او صمیمانه احوال پرسی می کنند. سوزان همه را در اینجا می شناسد. خنده ها و اخلاق خوب او به دیگران هم سرایت میکند. او مسئول چهار طبقه است که طبق برنامه ای دقیق پیش می رود : "هر روز در دفاتر گردگیری نمی شود. روزهایی که چه دفتری باید تمیز شود مشخص هستند."

کمک های دولتی

شوهر او بی کار و سوزان تنها نان آور خانه هست. اما با ماهی 500 یورو، سوزان نمی تواند از پس مخارج یک خانواده شش نفره بر بیاید. به همین دلیل آنها از کمک های دولتی برخوردار می شوند. اما این کمک ها هم محدود هستند و برای خرج کردن هر سنت باید دقت کنند. سوزان می گوید:"من خیلی مایلم که بیشتر کار کنم. هشت ساعت در روز اصلا فشاری به من وارد نمی کند. این حتی من را خسته هم نمی کند."  آرزوی سوزان یک کار دائمی هست.

حفظ بنیان خانواده

خانواده برای او یکی از ارکان خیلی مهم است. برنامه های هر روزه ای در خانواده دنبال می شود: عصرها کل خانواده به دور میز جمع می شوند و در مورد اتفاقات آن روز صحبت می کنند. بعد از آن همه دعا می خوانند. خانواده یوسفی یک خانواده مسلمان و معتقد است. آنها آرزوی گذشت و شکیبایی می کنند بین انسانها با ادیان مختلف. "انسانها باید آزاد اندیش باشند و سعی کنند که دیگر ادیان را بیشتر بشناسند. به این صورت انسانها می توانند همدیگر را نیز بهتر بشناسند و قبول کنند."

رفتگر سرافراز این را تجربه کرده. خیلی از دوستان او از فرهنگهای مختلف هستند. سوزان این را به عنوان یکی از بزرگترین مزیت های زندگی اش می داند.

توضیح *: "کارگر مهمان" یا gastarbeiter به کارگرانی گفته میشد که برای کار به آلمان مهاجرت می کردند. در آینده بیشتر در این مورد خواهم نوشت.

 

 

Die Putzfrau: Suzan Jusufi

Die 40-jährige Suzan Jusufi arbeitet als Putzfrau bei der Stadt Düsseldorf: 20 Stunden pro Woche für nur gut 500 Euro im Monat. Ihre Familie ist auf staatliche Hilfe angewiesen. Ihren Job liebt sie trotzdem.

Die gelernte Gebäudereinigerin arbeitet bei der Stadt Düsseldorf. Die Arbeit fängt für sie erst am Nachmittag an, wenn viele städtische Angestellte schon an den Feierabend denken. Aber auch die Vormittage sind genau verplant: Kinder in die Schule verabschieden, einkaufen, kochen, aufräumen. "Zum Glück sind meine Kinder auch sehr hilfsbereit, wenn sie aus der Schule kommen. Die helfen mir sehr viel im Haushalt", erzählt Suzan. 
Im Alter von zwei Jahren zog Suzan Jusufi aus Mazedonien nach Deutschland. Ihre Eltern kamen als "Gastarbeiter" - so nannte man die ersten Arbeiter, die aus dem europäischen Ausland nach Deutschland kamen. "Ich kann mich nicht an die Zeit erinnern, bevor ich nach Deutschland kam. Mazedonien kenne ich nur als Urlaubsland, weil ich mit meinen Eltern früher dort die Ferien verbracht habe“, erzählt Suzan Jusufi.

Putzen als Traumjob

Sie macht sich für die Arbeit fertig und erzählt mit strahlenden Augen, wie sehr sie ihren Job liebt. "Für viele ist Putzen als hauptberufliche Tätigkeit unvorstellbar. Ich sehe das anders. Mir macht der Job sehr viel Spaß“, sagt die 40-Jährige und fügt hinzu: "Obwohl ich meistens alleine arbeite, habe ich immer wieder Gelegenheit, mich mit netten Leuten in den Büros zu unterhalten.“
Im Bürogebäude der Stadtverwaltung Düsseldorf bereitet Suzan Jusufi in ihrer Kammer sorgfältig den Putzwagen vor: Mülltüten, Reinigungsmittel,  Tücher. "Die Vorbereitung ist sehr wichtig. Dadurch spare ich später sehr viel Zeit und muss nicht ständig in den Lagerraum laufen, um etwas zu holen“, erklärt sie.
Zuerst geht sie von Büro zu Büro und sammelt Altpapier. An jeder Ecke wird sie freundlich begrüßt. Suzan Jusufi kennt hier jeden. Ihr Lächeln und die gute Laune sind ansteckend. Sie ist für vier Etagen verantwortlich geht nach einem genauen Plan vor: "Es wird nicht jeden Tag in allen Büros Staub gesaugt. Die Tage in der Woche, wann welches Büro gemacht wird, sind genau festgelegt.“

Hilfe des Staates

Ihr Mann ist arbeitslos, sie ist Alleinverdienerin. Aber von den gut 500 Euro, die Suzan Jusufi monatlich mit ihrer Arbeit verdient, kann sie ihre sechsköpfige Familie nicht ernähren. Deshalb erhält die Familie staatliche Hilfe. Aber das Geld ist knapp, jeder Cent wird zweimal umgedreht. "Ich würde sehr gerne mehr arbeiten. Es macht mir nichts aus, acht Stunden am Tag zu putzen. Das strengt mich auch nicht an.“ Eine Vollzeitanstellung, das ist der große Traum von Suzan Jusufi.

Familienzusammenhalt

Eine wichtige Stütze ist ihr die Familie. Es werden eingespielte Rituale gepflegt: Jeden Abend sitzt die ganze Familie am Tisch und bespricht, was am Tag so passiert ist. Danach wird zusammen gebetet. Die Jusufis sind gläubige Muslime und wünschen sich mehr Toleranz zwischen den Menschen, die verschiedenen Religionen angehören. "Jeder sollte sich mehr öffnen und versuchen, die andere Religion näher kennenzulernen. So können sich Menschen auf jeden Fall besser verstehen und gegenseitig akzeptieren.“

Die stolze Putzfrau lebt das vor. Viele ihrer Freunde in Düsseldorf stammen aus verschiedenen Kulturen. Suzan Jusufi sieht darin eine große Bereicherung ihres Lebens.


نظرات شما ()




نویسنده: رضا چهارشنبه 90 آبان 25   ساعت 8:56 عصر

با درود

دوباره چند ماهی هست که وقت نوشتن ندارم. 
اخبار آلمان را دنبال می کنم ولی وقت ترجمه به فارسی را ندارم.
فروش کتاب (دی وی دی) همچنان ادامه داره. بعضی دوستان تماس می گیرند ولی چون می بینم این کتابها براشون مفید نیست، از خرید منصرفشون می کنم. 

تا بعد...


نظرات شما ()




نویسنده: رضا یکشنبه 90 مرداد 23   ساعت 10:31 عصر

با درود

ادامه نوشته دیروز در مورد افعال brauchen و lassen...

فعل lassen نیز مانند فعل brauchen دارای دونوع حالت فعل کمکی و فعل متعدی می باشد. با این تفاوت که فعل brauchen در حالت کمکی به zu و nicht احتیاج دارد. البته lassen استفاده های دیگری هم دارد که با توجه به نوع استفاده معانی مختلفی نیز دارد. در مواقعی از sich lassen نیز به عنوان جانشین حالت مجهول استفاده می شود.

چند مثال:

Ich lasse das Rauchen. = Ich rauche nicht mehr. به عنوان فعل متعدی یا فعل کامل

Ich lasse mein Fahrrad reparieren. به عنوان فعل کمکی

Sie laesst die Kinder bis spaet in die Nacht fernsehen. به عنوان فعل کمکی

Das Auto laesst sich reparieren. جایگزینی برای حالت مجهول

در حالت فعل کمکی می‌توان از حالت انعکاسی (معادل فارسی را به خاطر ندارم) فعل نیز استفاده کرد:

Sie lassen das Kind operieren.

Er laesst sich operieren.

Ich lasse mich operieren.

اما نباید این حالت را با جایگزین مجهول اشتباه گرفت، به عنوان مثال:

Er laesst sich operieren. حالت معمولی فعل همراه با ضمیر انعکاسی

Der Tumor laesst sich operieren. جایگزین مجهول

(Der Tumor kann operiert werden معنی جمله بالا )

نحوه ساختن حال کامل این فعل در هر دوحالت:

Ich habe das Rauchen gelassen. در حالت فعل کامل

Ich habe mein Fahrrad reparieren lassen. در حالت فعل کمکی

Sie hat die Kinder bis spaet in die Nacht fernsehen lassen. در حالت فعل کمکی

Das Auto hat sich reparieren lassen. حالت جایگزین مجهول

 

در زبان عامیانه، به شکل زیر حال کامل ساخته می شود:

Das kind hat die Teller fallen gelassen. = Das kind hat die Teller fallen lassen. هر دو مورد درست است

 

در مورد این ویژگیهای گیج‌کننده زبان آلمانی، بیشتر خواهم نوشت.

منتظر نوشته‌های بعدی باشید...

 


نظرات شما ()




نویسنده: رضا شنبه 90 مرداد 22   ساعت 10:17 عصر

با درود

به دلیل اینکه در بعضی موارد سؤالاتی در باره افعال lassen و brauchen پیش می آید، در این نوشتار و نوشتار بعدی، به توضیحات کوتاه و مفیدی درباره نحوه استفاده از این افعال خواهم پرداخت.

نحوه استفاده از فعل brauchen

این فعل به دو صورت فعل کمکی و فعل متعدی استفاده می شود:

استفاده به عنوان فعل متعدی در جمله به معنای احتیاج داشتن benoetigen :

Ich brauche einen neuen Computer. = Ich benoetige einen Computer.

در بعضی موارد شباهتهایی بین فعل brauchen و gebrauchen وجود دارد. ولی در بیشتر مواقع این دو فعل از نظر معنا به هم ربطی ندارند. فعل gebrauchen به معنای استفاده کردن و یا مورد استفاده قرار دادن است. (benutzen یا verwenden)

مواردی که به یکدیگر شباهت دارند و یا تقریباً دارای یک معنی هستند:

Zum kochen gebraucht man normalerweise einen Herd. = Zum Kochen benuetzt man normalerweise einen Herd.

Zum Kochen braucht man normalerweise einen Herd. = Zum Kochen benoetigt man normalerweise einen Herd.

استفاده از فعل brauchen به عنوان فعل کمکی:

استفاده از این فعل به عنوان فعل کمکی فقط با استفاده از nicht و zu امکانپذیر است (به معنی اینکه نباید کاری انجام شود یا nicht muessen ). به عنوان مثال:

Der Student braucht die Pruefung nicht zu machen. = Der Student muss die Pruefung nicht machen.

البته در زبان غیررسمی می‌توان Zu را حذف کرد. ولی در نوشتار و یا زبان رسمی حتماً باید از zu استفاده کرد.

Der Student bracuht die Pruefung nicht machen.

حال کامل فعل brauchen :

این فعل دارای دو نوع حال کامل است (بستگی به نوع استفاده از آن، فعل متعدی یا کمکی)

حال کامل در حالت فعل متعدی:

Ich habe einen neuen Computer gebraucht.

حال کامل در حالت فعل کمکی:

Der Student hat die Pruefung nicht zu machen brauchen.

نوشتار بعدی در مورد فعل lassen می‌باشد که مانند فعل brauchen دارای دو نوع استفاده هست.


نظرات شما ()




نویسنده: رضا چهارشنبه 90 مرداد 12   ساعت 10:8 عصر

با درود

طبق معمول چند ماهی به دلیل کار زیاد و مسافرت به کشور دوست و برادر (ترکیه) نتوانستم که وبلاگ را آپدیت کنم. در این مدت کلی خبر و داستان به زبان آلمانی مطالعه کردم ولی فرصت ترجمه آنها را نداشتم.

و البته زبان آلمانی در سفر ترکیه به من کمک کرد. مخصوصا افراد مسن و پیر بیشتر از جوانان به آلمانی تسلط داشتند، چون اکثر آنها در گذشته در آلمان کار می کرده اند. البته جوانانی به سن و سال من هم بودند که کم و بیش می توانستند به این زبان صحبت کنند.

ولی همچنان انگلیسی حرف اول را در همه جای جهان می زند و البته بیشتر مجبور بودم با زبان انگلیسی ارتباط برقرار کنم.

امیدوارم در چند روز آینده بتوانم مطلبی را از آلمانی به فارسی ترجمه کنم و در اختیار شما دوستان و همراهان وبلاگ قرار بدهم.

کامنت فراموش نشود...

 


نظرات شما ()




نویسنده: رضا شنبه 90 اردیبهشت 17   ساعت 7:43 عصر

با درود

متن دیگری برای ترجمه، برگرفته از DW:

Datenklau im Internet

Manche Unternehmen sammeln sensible Daten, ohne dass die Nutzer es wissen. Andere schützen freiwillig gelieferte Daten nicht ausreichend. Dies ermöglichte einen der größten Datendiebstähle der Geschichte.

Im Frühjahr 2011 wurden der Firma Sony Online Entertainment 100 Millionen persönliche Daten von Nutzern gestohlen. Die Datensätze umfassen Namen, Adressen, E-Mail-Adressen, Alter und Passwörter.

Der Tübinger IT-Sicherheitsberater Micha Borrmann sieht bei Sony deutliche Versäumnisse. Vor allem die unverschlüsselte Speicherung von Passwörtern entspricht seiner Meinung nach nicht mehr dem Stand der Technik. Er urteilt: "Das ist nicht der Schutz, den man dort erwartet hätte.“

Die gestohlenen Daten öffnen Kriminellen in der digitalen Welt Tür und Tor. Für besonders gefährlich hält Michael Waidner vom Fraunhofer-Institut die gestohlenen Passwörter. Denn viele User melden sich auf den unterschiedlichen Internetseiten mit ein- und demselben Passwort an. Das kann nicht nur unangenehm werden, sondern auch teuer.

Mit den Passwörtern können sich Hacker Zugang zu fremden E-Mail-Konten verschaffen. Von dort aus lassen sich dann die Passwörter für viele andere Seiten zurücksetzen, erklärt Waidner. So können die Hacker zum Beispiel auf persönliche Konten bei Ebay, Facebook oder beim Internetbezahldienst Paypal zugreifen.

 


نظرات شما ()



<      1   2   3   4   5   >>   >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
به سایت اصلی مراجعه کنید
اسم در زبان آلمانی
سفید برفی و هفت کوتوله: قسمت آخر
سفید برفی و هفت کوتوله - قسمت پنجم
سفید برفی و هفت کوتوله - قسمت چهارم
سفید برفی و هفت کوتوله - قسمت سوم
سفید برفی و هفت کوتوله: قسمت دوم
سفید برفی و هفت کوتوله: قسمت اول
نقل قول غیرمستقیم : یک بار برای همیشه
آموزش زبان آلمانی - Konjunktiv II
Konjunktiv II یک بار برای همیشه
وجه التزامی/شرطی در زبان آلمانی: یک بار برای همیشه
فعل در زبان آلمانی: یک بار برای همیشه
جمله منفی در آلمانی: یک بار برای همیشه
Pronomen \ Nomen \ Angabe
[همه عناوین(94)]

فهرست
446659 :مجموع بازدیدها
41 :بازدید امروز
8 :بازدید دیروز
درباره خودم
آموزش زبان آلمانی
رضا
آموزش زبان آلمانی - معرفی کتابهای آموزش زبان آلمانی - آلمانی از مبتدی تا پیشرفته - آلمانی زبان دوم - (آلمان - آلمانی)
فهرست موضوعی نوشته ها
آموزش زبان آلمانی[21] . ترجمه متون آلمانی به فارسی[20] . خبر[8] . الفبای زبان آلمانی را چطور بخوانیم؟[8] . اخبار ورزشی[7] . اصطلاحات و ضرب المثل های آلمانی[4] . پاسخ به سوالات[4] . فروشگاه[4] . آلمانی زبان دوم[3] . کتاب آموزش زبان آلمانی[3] . کتابهای آموزش زبان آلمانی[2] . معرفی کتاب های آموزش زبان آلمانی[2] . نگاهی به آلمان امروز[2] . روش های آموختن یک زبان خارجی[2] . اخبار ایران در رسانه های آلمانی زبان .
لینک دوستان
شلوق پلوق
سایت من
نمونه کارهای من
فلش کارت
زبان آلمانی
Everything About English
آموزش زبان ترکی
تبلیغات
اشتراک